
میلاد قاسمیخواه که بسیاری او را با نام هنری میلاد خواه میشناسند، یکی از چهرههای محبوب و پرطرفدار دنیای مجازی است که با تولید محتوای طنز در اینستاگرام و دیگر پلتفرمها توانسته جایگاه ویژهای میان مخاطبان ایرانی پیدا کند. او از جمله افرادی است که با تلاش فردی، پشتکار و خلاقیت توانست از زندگی ساده و پرمشقت به دنیای شهرت و محبوبیت راه پیدا کند.

میلاد متولد ۵ شهریور ۱۳۶۸ (۲۷ آگوست ۱۹۸۹) در بندر انزلی است و اصالتاً به روستای پارگام از استان گیلان تعلق دارد. او در خانوادهای کوچک و متوسط به دنیا آمد و یک برادر کوچکتر به نام مهدی دارد. دوران کودکی میلاد با شیطنت و انرژی بالا همراه بود تا جایی که خودش گفته «هیچکس ما را به خانهاش دعوت نمیکرد، چون همیشه شیطنت میکردم!»
پدرش جوشکار تأسیسات و مادرش معلم بود. با اینکه خانوادهاش زندگی سادهای داشتند، اما فضای خانه سرشار از تلاش و سختکوشی بود. پس از مدتی، به دلیل مشکلات اقتصادی، خانواده به تهران مهاجرت کردند و زندگیشان را از محلههای پایین شهر آغاز کردند. میلاد از همان کودکی یاد گرفت که برای رسیدن به خواستههایش باید سخت کار کند.
دوران کودکی و بحرانهای مالی
زندگی خانوادگی میلاد در سالهای ابتدایی بسیار سخت گذشت. او در خاک سفید تهران بزرگ شد و بهدلیل اجارهنشینی مداوم، هر سال مجبور به تغییر محل سکونت بودند. تورم و افزایش مداوم هزینهها باعث شده بود خانواده نتوانند در یک محله ثابت بمانند و به مرور زمان به مناطق پایینتری از شهر نقل مکان کنند.
میلاد بعد ها در گفتوگویی با هوادارانش توضیح داد که «در هر خانهای که بودیم، آخر سال باید پول پیش را بیشتر میکردیم، اما همیشه دعوا میشد چون نمیتوانستیم جور کنیم». او این دوران را یکی از سختترین و در عین حال آموزندهترین دورههای زندگیاش توصیف میکند.
فاجعه اصلی زندگی میلاد در ۲۱ سالگی رقم خورد، زمانی که مادرش را از دست داد. مادری که به گفتهی او «هیچوقت نتوانست روز های خوب پسرش را ببیند». بعد از فوت مادر، میلاد دچار بحران روحی و مالی شد و برای مدتی به رضوانشهر بازگشت. او در آن دوران حتی توان خرید بلیت اتوبوس برای رفتن به رشت را نداشت و روز های سختی را پشت سر گذاشت.
در یکی از مصاحبههایش گفته بود که او و برادرش برای چند روز غذا، تن ها یک بسته نودل را با سیبزمینی و آب زیاد میپختند تا بتوانند با همان شکمشان را سیر کنند. همین شرایط سخت بود که در او انگیزهای قوی برای ساختن آیندهای متفاوت ایجاد کرد.
مسیر تحصیل و شکلگیری علاقه به طنز
میلاد تحصیلات خود را در رشته معماری ادامه داد و موفق به دریافت کاردانی از دانشگاه رودهن و لیسانس از دانشگاه آزاد لاهیجان شد. با وجود علاقه به هنر و طنز، هیچگاه تصور نمیکرد روزی وارد دنیای واینر ها و تولید محتوا شود. در آن دوران، بیشتر وقتش صرف کار های تأسیساتی و نصب پکیج در کنار پدرش میشد.
اما روحیهی شوخطبع و نگاه خلاقانهاش به زندگی باعث شد بعد ها مسیرش به سمت طنز و سرگرمی سوق پیدا کند. خودش میگوید: «وقتی همه چیز سخت بود، فقط شوخی میتوانست روز ها را برایم تحملپذیر کند.»
شروع فعالیت در اینستاگرام و مسیر شهرت
فعالیت میلاد قاسمیخواه در فضای مجازی از اواخر سال ۱۳۹۴ آغاز شد. در ابتدا فقط برای دل خودش، ویدیو های کوتاه و طنز ۱۵ ثانیهای منتشر میکرد، بدون اینکه هدف مالی داشته باشد. اما همان کلیپهای ساده باعث شد خیلی زود مورد توجه کاربران قرار گیرد.
در سال ۱۳۹۵، او با دوست صمیمیاش کامران صالحنیا تصمیم گرفت فعالیتهایش را جدیتر دنبال کند. این دو نفر با ساخت دابسمشها، کلیپهای طنز اجتماعی و ویدیو های خلاقانه، کمکم وارد مسیر حرفهای شدند و در مدت کوتاهی توانستند به شهرت میلیونی برسند.
یکی از نقطههای درخشان زندگی کاری میلاد، حضور در برنامه خندوانه با اجرای رامبد جوان بود. این حضور تلویزیونی نه تن ها محبوبیت او را افزایش داد، بلکه نشان داد استعدادش فراتر از فضای مجازی است. پس از پخش آن قسمت، مخاطبان زیادی به صفحهاش در اینستاگرام اضافه شدند و ویدیو های او به طور گسترده در فضای مجازی پخش شد.
میلاد و کامران زمانی متوجه میزان شهرت خود شدند که در یکی از سفرهایشان به رشت، گروهی از دختران نوجوان در خیابان دیالوگهای طنز آنها را تکرار میکردند. آن روز برای میلاد نشانهای بود از اینکه مسیرش به درستی پیش میرود.
در همان دوران که در رضوانشهر زندگی میکرد، شرایط مالیاش همچنان دشوار بود. او و کامران برای خرید نسیه از سوپرمارکت سنگ، کاغذ، قیچی بازی میکردند تا مشخص شود چه کسی باید برای گرفتن نسیه برود. اما با وجود تمام سختیها، لبخند و شوخطبعیشان هرگز از بین نرفت.
آس بت Ace Bet | بررسی سایت و لینک ورود
مهاجرت دوباره به تهران | آغاز فصل تازه از تلاش و شهرت
میلاد قاسمیخواه پس از سالها زندگی در شمال کشور، بار دیگر تصمیم گرفت برای گسترش فعالیت حرفهای خود به تهران بازگردد. او اعتقاد داشت که پایتخت میتواند فرصتهای بزرگتری در زمینه تولید محتوای طنز، جذب اسپانسر و ارتباط با برند ها فراهم کند. اما بازگشت او به تهران، نه با آسایش، بلکه با روز های سخت و پرمشقت همراه بود.
در نخستین ماههای بازگشت، میلاد و دوستش حتی خانهای برای اجاره نداشتند و مجبور بودند شبها را در ماشین، پارک یا خانهی دوستان بگذرانند. او بعد ها در گفتوگویی با لحن طنزآمیز اما تلخ گفت:
«ما تو ماشین میخوابیدیم، بعضی شبها پارک، بعضی وقتا خونهی رفیق… دو سه روز یه جا، یه روز یه جای دیگه!»
به مرور زمان و با گسترش فعالیتهایش، توانست شرایط زندگی خود را سامان دهد. او ابتدا یک سال در اندرزگو زندگی کرد، سپس به آجودانیه نقل مکان کرد و در نهایت در اکباتان ساکن شد؛ محلهای که حالا بیش از هفت سال است آن را خانهی واقعی خود میداند.
میلاد بعد ها گفته است که تجربهی مستأجری و بیخانمانی بخش مهمی از شخصیت و نگاه اجتماعی او را ساخته است. همین تجربهها باعث شد تا در بسیاری از مصاحبهها از آرزویش برای «صاحبخانه شدن تمام مستأجر ها» سخن بگوید.
ارتباط تحصیلات با مسیر شغلی و تجربیات حرفهای
با وجود آنکه امروز او را به عنوان کمدین و واینر محبوب فضای مجازی میشناسند، میلاد تحصیلات خود را در رشتهای کاملاً متفاوت ادامه داده است. او مدرک کاردانی معماری از دانشگاه رودهن و لیسانس معماری از دانشگاه آزاد لاهیجان دارد.
میلاد همیشه گفته که اگرچه طنز و ویدیو مسیر زندگیاش را تغییر داد، اما عشق او به معماری هنوز زنده است و ترجیح میدهد روزی بتواند از همان مسیر تحصیلیاش درآمد داشته باشد. در سالهای نخست شهرتش حتی پیشنهادهایی برای بازی در تئاتر و فیلم کوتاه دریافت کرد، اما آنها را رد کرد چون باور داشت باید در مسیری فعالیت کند که با هویت واقعیاش سازگار باشد.
در همین دوران اما اتفاقی عجیب و تلخ برایش رخ داد. در یکی از ویدیو های طنزش، نام دانشگاه رودهن را به شکلی طنزآمیز بیان کرده بود. همین مسئله باعث شد دانشگاه علیه او شکایت کند! این شکایت، نخستین تجربهی رسمی میلاد در برخورد با مراجع قضایی بود. او بیش از دو سال درگیر این پرونده بود و حتی پس از تبرئه در دادگاه اولیه، دانشگاه تجدیدنظرخواهی کرد تا او را به زندان بیندازد. میلاد بعد ها گفت که این ماجرا بزرگترین درس زندگیاش دربارهی مرز طنز و حساسیتهای اجتماعی بوده است.
انتقاد های تند میلاد قاسمیخواه از بلاگر های نجومی
میلاد یکی از صریحترین چهرههای فضای مجازی است. او بار ها از رفتار غیرحرفهای برخی بلاگر ها که با دریافت مبالغ نجومی برای تبلیغات، اعتماد مردم را از بین میبرند، انتقاد کرده است.
او در یکی از ویدیوهایش میگوید:
«یه سری فقط تو یه لوکیشن داغون میرقصن و قیمت تبلیغشون اندازه پول خاکخوری چند سال یه واینر جدیده!»
به عقیدهی او، این رفتار باعث میشود که مشاغل تازهکار ورشکست شوند و مردم هم نسبت به واینر های واقعی بدبین شوند. میلاد همچنین از این مسئله گله دارد که برخی مخاطبان تصور میکنند چون تبلیغاتش ارزانتر است، پس پیجش فیک است!
در حالیکه او برخلاف بسیاری از همکارانش، وجدان کاری و انصاف مالی را سرلوحهی کار خود قرار داده و معتقد است تبلیغات باید متناسب با توان مالی مشتری انجام شود، نه صرفاً به خاطر پول بیشتر.
تجربههای تلخ و درگیریهای مجازی
میلاد در مسیر حرفهای خود بار ها با مشکلات فنی، حقوقی و حتی حملات سایبری مواجه شده است. در مقطعی گروهی از نوجوانان در تلگرام با هدف حذف حسابهای افراد معروف، اکانت او را گزارش کردند و صفحهاش برای مدتی از دسترس خارج شد. این اتفاق برای او ضرر مالی زیادی به همراه داشت.
او بعد ها با طنز خاص خودش گفت:
«تن ها ارگانی که تا حالا به من گیر نداده، اداره آب و برق و گازه!»
در برههای نیز، به دلیل برخی سوءتفاهمها، تمام وسایل الکترونیکیاش مثل گوشی، لپتاپ و هارد توقیف شد و چند ماه بدون هیچ وسیله دیجیتالی زندگی کرد. در نهایت با رفع سوءتفاهمها، تجهیزاتش به او بازگردانده شد و دوباره به فعالیت در فضای مجازی ادامه داد.
راز موفقیت و فلسفه کاری میلاد قاسمیخواه
میلاد قاسمیخواه موفقیت خود را نه مدیون شانس، بلکه حاصل تلاش، خلاقیت و صداقت در کار میداند. او اصول خاصی برای ساخت محتوای طنز دارد که باعث شده با وجود محدودیتها، محبوب باقی بماند:
عدم استفاده ابزاری از زنان در ویدیو ها؛ او ترجیح میدهد نقشهای زنانه را خودش با مقنعه یا روسری بازی کند تا هم طنز را حفظ کند و هم از حواشی دور بماند.
فرهنگسازی از طریق طنز؛ میلاد معتقد است که طنز باید جایگزینی برای فحش و بیادبی باشد، نه ابزاری برای ترویج آن. او مانند مهران مدیری در «شبهای برره»، اصطلاحات جدیدی خلق کرده تا شوخیهایش تمیز و بامزه بمانند.
پرهیز از موضوعات عجیب و غیرواقعی؛ بیشتر محتوای او بر پایهی زندگی روزمره مردم عادی است تا بیننده بتواند خودش را در آن ببیند.
صداقت در تبلیغات؛ اگر محصولی برای تبلیغ دریافت کند، یا پولش را میپردازد یا آن را برمیگرداند، بر خلاف بسیاری از بلاگر ها که محصولات رایگان را برای خود نگه میدارند.
توجه به جیب مردم در قیمتگذاری تبلیغات؛ او بار ها گفته است که قیمت همکاریاش را بر اساس توان مالی مشتری تعیین میکند، نه صرفاً بر اساس شهرت خودش.
قدردانی از مخاطبان؛ میلاد همواره از دنبالکنندگانش به عنوان «دلیل اصلی دیدهشدنش» یاد میکند و میگوید لطف مردم و بازنشر های داوطلبانه، سکوی پرتاب او بوده است.
وضعیت تأهل و نگاه او به رابطه
میلاد قاسمیخواه اکنون مجرد است و با صراحت میگوید برای عشق و زندگی مشترک همیشه زمان هست، اما دوران جوانی تن ها فرصتیست که میتوان با انرژی کامل روی هدفها ایستاد. روایتهای نزدیکانش نشان میدهد پیش از فوت مادر، درگیر یک رابطه طولانی بوده و پس از آن سانحهی تلخ، این پیوند به پایان رسیده و شکستی جدی را تجربه کرده است؛ تجربهای که در پختگی رفتاری و تمرکز امروز او بیتأثیر نبوده است.
ردپای یک رابطه قدیمی در انتخابهای امروز
از دل همان سالهای سخت، اولویتبندی تازهای شکل گرفت: کار، ثبات و ساختن آینده. همین رویکرد باعث شد تصمیمهای احساسی جای خود را به تصمیمهای حرفهای و سنجیده بدهد و کیفیت کارش در تولید محتوای طنز بالاتر برود.
نخستین درآمد | از دل استمرار
دو سال آغازین فعالیت، برای میلاد و همتیمیاش هیچ درآمدی از اینستاگرام نداشت. بعد از سه سال استمرار، نخستین پولِ تبلیغاتی از راه رسید: ۴۰۰ هزار تومان برای معرفی یک طلافروشی؛ عددی کوچک اما نمادین که میان تیم نصف شد و به عنوان چراغ سبزِ «این مسیر جواب میدهد» در ذهنشان ماند. از همانجا فهمیدند پایداری، کلید تبدیل کردن علاقه به حرفه است.
مسیر های جدا | چرا همکاریهای قدیمی ادامه نیافت
با گذر زمان، برخی از همنسلان میلاد، مسیر خود را تغییر دادند و به تلویزیون و بازیگری رفتند؛ مسیری که با ریتم واینریِ صرف فرق دارد. میلاد اما ترجیح داد در چهارچوب پلتفرمهای اجتماعی بماند و جهان خودش را عمیقتر کند؛ انتخابی که الزاماً به معنای اختلاف نیست، بلکه تفاوت راهبرد و مقصد را نشان میدهد.
تیم امروز؛ کوچک، چابک و پروژهمحور
اکیپ اولیه که ۵–۶ نفر بودند، به مرور با تعهد های خانوادگی و تغییرات زندگی از هم فاصله گرفتند. اکنون تیم میلاد پروژهمحور پیش میرود و تن ها نیروی ثابت کنار او، علی (تصویربردار و تدوینگر) است؛ مدلی مینیمال که سرعت تصمیمگیری و انعطاف تولید را بالا برده است.
برآورد تعرفههای تبلیغاتی در پیج میلاد
در بازار امروز، استوریهای او معمولاً در بازهٔ چندمیلیونی قیمتگذاری میشود و پستها به مراتب گرانتر هستند. بر اساس برآورد پلتفرمهای تبلیغاتی داخلی، استوریها عموماً حوالی ۵ تا ۱۰ میلیون تومان و پستها در حدود ۴۰ تا ۸۰ میلیون تومان قیمت میخورند؛ اعدادی که بسته به نوع کمپین، زمانبندی، فرمت محتوا و تعامل واقعی مخاطب نوسان دارد. میلاد همچنان روی انصاف در قیمتگذاری تأکید میکند و بودجهی برند را در نظر میگیرد تا همکاریها برد-برد بماند.
قصهی «کافه پولی» | از یک کاراکتر تا یک برند
نام کافه پولی از کاراکتر خیالی «سارا پولی» آمد؛ همان نقشی که میلاد با مقنعه در ویدیو های طنزش بازی میکرد و تبدیل به یک امضا شد. کافه در روفگاردن مرکز خرید مایسا (هروی) دایر بود و منوی گسترده از نوشیدنی و خوراک ارائه میداد. این پروژه اما امروز غیرفعال است؛ نمونهای از اینکه میلاد در کنار طنز، برندسازی شخصی را هم آزموده و هر جا بازگشت سرمایه با اهدافش همراستا نبوده، بیتعارف تعطیل کرده است.




